خلاصه قسمت بیست و ششم امپراطور دریا
سلام دوستان عزیز امیدوارم که حالتان خوب باشد و با سلامت کامل از این موج بیسابقه سرما وبرف گذشته باشید با خلاصه قسمت بیست و ششم امپراطور دریا در خدمت شما هستم
کیم چانگ گیوم (برادر جانگ هوا)بعنوان فرمانده موجینجو در جلسه ای با بازرگانان یانگزو درباره تجارت با آنها صحبت میکند.بانو جمی در ادامه حرفهای او به گونگ بوک اشاره میکند که چطور چنین فرد بی ارزشی در جلسه حضور دارد اما ارباب جو میگوید که او مسئول حمل ونقلهای تجارتی یانگزو میباشد وهمه چیز زیر نظر اوست.بانو جمی در ادامه درباره تجارت ابریشم وسود زیادی که میتواند به بازرگانان یانگزو برسد صحبت میکند و قرار بر این میشود بازرگانی که کمترین مبلغ را اعلام کند برنده این تجارت شود.
در صحبتی که بین ارباب سول چاریونگ و گونگ بوک میشود به این موضوع اشاره میشود که این تجارت ابریشم با خانواده شاه نیست بلکه تجارت با بانو جمی میباشد و او با خرید با قیمت ارزان ابریشم آنرا با سود زیاد میفروشد ارباب سول اشاره میکند که او قصد ندارد در مزایده شرکت کند اما گونگ بوک میگوید که آنها باید شرکت کنند واشاره میکند که برای گسترش تجارت واهداف بزرگشان این فرصت خوبی برای راه یافتن به شیلا میباشد سپس اشاره میکند که او قصد دارد از طریق دریا شیلا ژاپن و چین را به هم متصل کند (هدف اصلی مجموعه امپراطور دریا و گونگ بوک )
قیمتهای کم بازرگانان برای تجارت ابریشم گونگ بوک را به فکر فرو میبرد.از طرفی بانو جمی به افسر محافظانش میگوید که تمام بازرگانانی که قصد تجارت با او را دارند را جمع کند زیرا تصمیم دارد گروه تجاری جدیدی در یانگزو ایجاد کند اما گونگ بوک با نقشه ای سریعا تمام ابریشم تجار یانگزو را با قیمت ده سکه میخرد وبا اینکار باعث اتحاد دوباره بازرگانان یانگزو میشود
در روز مزایده هیچ رییسی در آن شرکت نمیکند که باعث تعجب بانو جمی میشود اما گونگ بوک سر میرسد وپیشنهادشان را که دوازده سکه میباشد ارائه میدهد آنها نیز چون مجبور به خرید سریع میباشند سرانجام قبول میکنند وبه این شکل بازهم گونگ بوک بانو جمی را شکست میدهد ارباب سول به گونگ بوک دستور میدهد گروه تجاری برای تجارت بین شیلا وژاپن ایجاد کند
گونگ بوک برای شروع اینکار کشتی سازها و ملوانانی که از چانگ هی آمده اند را به تعمیر کشتی ها و یاد گرفتن راههای دریایی میگمارد سپس به ارباب سول میگوید که برای شروع تجارت باید راه دریایی و پایگاهی داشته باشند وبه این منظور جزیره چانگ هی که زادگاهش میباشد را پیشنهاد میدهد که ارباب سول میپذیرد.از طرفی گروه تجاری بانو جمی در دریا مورد حملات متعدد دزدان دریایی واقع میشود اما با دستگیر شدن جانگ دال بانو جمی متوجه میشود ارباب لی دزد دریایی شده و همینک در جزیره سوجوک میباشد
بانو جمی تصمیم میگیرد از ارباب لی برای منافعش استفاده کند وبه این منظور توسط جانگ دال نامه ای برای او میفرستد.ارباب لی مخفیانه به ملاقات او میرود در این ملاقات بانو جمی از یوم مون میپرسد و وقتی ارباب لی اشاره میکند که او شمشیر تیزی در قلبش نگه داشته است میگوید که او باید این شمشیر را علیه گونگ بوک به کار ببرد.در یانگزو گونگ بوک از یون میخواهد که با او به چانگ هی بیاید اما در همین لحظه خبر میرسد که یک گروه تجاری شیلایی مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفته و وقتی آنها به ملاقات ناخدای آن که زنده برگشته میروند متوجه میشنود رییس یو از گروه بازرگانی ارباب سول میباشد
بانو جمی به جزیره سوجوک که مخفیگاه ارباب لی میباشد میرود.در این ملاقات ارباب لی از اهدافش میگوید و اشاره میکند که بانو جمی و نیروهایش با او متحد شوند بانو جمی نیز بعد از مدتی موافقت میکند امادر یانگزو گونگ بوک با تصمیمی دلیرانه میخواهد که به شیلا برود و دزدان دریایی را شکست دهد زیرا برای رسیدن به اهدافش آنها مانع بزرگی خواهند بود.رییس موچانگ هم میگوید که از اینکه وقتش را با مشروب بگذراند خسته شده و با او به شیلا میرود
ارباب سول با خواسته گونگ بوک موافقت میکند.آنها تصمیم داشتند قبل از رفتن یون را هم با خود ببرند اما او برای ماموریتی اعزام شده بود به همین دلیل گونگ بوک ورییس موچانگ با افسران امنیتی عازم شیلا میشوند.در راه سفر گونگ بوک به یاد گذشته های تلخ و از دست دادن پدر ومادرش میافتد.سرانجام آنها به موجینجو میرسند در حال رفتن ناگهان جانگ هوا از مسیر آنها رد میشود اما گونگ بوک او را نمیبیند آنها برای روزهای سخت آینده میتازند.....
خواهشمندم نظر بدهید
نوشته شده توسط زانیار در سه شنبه 86/10/25 و ساعت 10:3 عصر |
نظرات شما درباره این مطلب()