سانسور های امپراطور دریا - افسانه جومونگ و امپراطور دریا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز: سه شنبه 102 اسفند 29

سانسور های قسمت بیست و چهارم امپراطور دریا

وقتی یوم مون زخمی شد یه تکه گنده رو سانسور کردن.نگفتن تماشاچی نمیگه خوب این یوم مون چطوری خوب شد؟ماجرا اینه که یوم مون خوابیده و جانگی میاد پیشش:


 



یوم مون به جانگهوا میگه که شما که رفتین فرمانده گونگ سر رسید



و وقتی میبینه که جانگهوا مضطرب شده بهش میگه تو که اینقدر نگران اونی چرا اینجا موندی ؟چرا نمیری؟ من که تا حالا چند بار بهت گفتم برو


جانگهوا جواب میده که من به خاطر جون گونگ سرنوشتم رو عوض کردم و به قولی که بهتو دادم عمل میکنم.


یوم مون هم عصبانی میشه و میگه من توصحنه جنگ به خاطر اون فرمانده وانگ رو از دست دادم و ازش شکست خوردم و در رفتم. این دفعه دیگه حتی اگه خودتم بخوای نمیذارم بری

گفتی زنم میشی؟حتی اگه فقط گونگ رو بخوای، حتی اگه فقط جسم بی جونت هم ماله من باشه نمیذارم بری من هرگز گونگ رو نمیبخشم که منو توی این وضعیت انداخت..

 

وقتی داداش جانگهوا داشت با اون ناخدا مذاکره های خلاف میکرد ارباب یی در حال فضولیه...

اینجا ارباب یی رو بایه بانوی محترمه (برای چند ثانیه کوتاه)نشون میده که فقط جسد زن رو از تصویر کندن

و قیافه ارباب جو رو کش اوردن


 

صحنه دستگیری جانگهوا که به خاطر حفظ روحیه ظریف خانوم ها سانسور شد


 


وقتی جانگی رو زندانی کردن یوم مون میاد نگاهش میکنه من نفهمیدم واسه چی سانسور شد اخه موسیقی متنش هم بی کلام بود!


 


وقتی جنگ شروع میشه و اون سه تا همدیگر رو میبیینن این یوم مونه که دست جانگهوا رو میکشه میبره اینطوری که سانسور شد انگار جانگی خودش داشت در میرفت

 


 


 نوشته شده توسط زانیار در سه شنبه 86/10/25 و ساعت 7:2 عصر | نظرات شما درباره این مطلب()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خلاصه قسمت ششم افسانه جومونگ
عکس هاجین بازیگرامپراطوردریا
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا