خلاصه قسمت 17 امپراطور دریا - افسانه جومونگ و امپراطور دریا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز: یکشنبه 103 آذر 4

سلام دوستان با خلاصه قسمت هفدهم امپراطور دریا در خدمت شما هستم.امیدوارم که سرحال و قبراق باشید. با آرزوی لحظات خوش خلاصه قسمت هفدهم امپراطور دریا را تقدیم میکنم

ارباب لی در صحبت با یوم مون اشاره میکند که آنها باید از حق انحصاری تجارت گوگرد نقره ای در نابودی ارباب سول پیانگ استفاده کنند.از این طرف بانو جمی نیز به افسر محافظان خودش میگوید که او برای رسیدن به دروازه های چین و نابودی گونگ بوک به یوم مون احتیاج دارد.یوم مون به دیدار شخصی که از طرف بانو چاپبی فرستاده شده بود میرود و او را بمنزل بانو جمی میبرد بانو جمی نیزد ر لباسی بسیار زیبا و فریبنده با این شخص صحبت میکند

بقیه اش را در ادامه مطلب ببینید

آن شخص اجازه کنترل پولهای بانو چابی را به بانو جمی ویوم مون میدهد واین باعث میشود گروهی از آنها به منزل ارباب سول پیانگ بروند و به آنها بگویند که باید تا پانزدهم ماه بعد مبلغ پنچاه هزار سکه نقره را به آنها بدهند در غیر این صورت مغازه های آنها را در بازار خواهند گرفت

یوم مون در بازار از پدر سون جانگ در باره جانگ هوا میپرسد که کجا رفته جانگ هوا در ساحل بیاد گونگ بوک و خاطراتی که با او داشته میباشد واشک میریزد او میخواهد که با رفتن به داخل دریا خودکشی کند اما در اوایل ورود او به آب یوم مون سر میرسد و جلویش را میگیرد جانگ هوا از احساساتش میگوید و اینکه نمیتواند بخاطر احساساتش خیانتی دیگر انجام دهد وبعد بیهوش میشود.یوم مون او را سریع به منزل میبرد ودکتری برایش می آورد وبعد مراقبت از او را بر عهده میگیرد


بانو جمی در صحبتی با جانگ هوا در حضور یوم مون به او میگوید که میخواهد با ارباب لی درباره ازدواج جانگ هوا ویوم مون صحبت کند.یوم مون بیرون منزل به او میگوید که اگر او قصد دارد از زیر سایه بانو جمی خارج شود او ازش حمایت میکند درمورد ازدواج هم میگوید که او هر وقت دوست داشته باشد میتواند او را ترک کند برود فقط هیچ وقت زندگیش را بخطر نیندازد

 وضعیت گروه ارباب سول پیانگ با نقشه های یوم مون روز به روز بدتر میشود ویو م مون حتی ارباب جانگ را که از وفاداران ارباب سول بود با خودش متحد میکند واین باعثمیشود اگر ارباب سول ده هزار سکه نپردازد یکی از مغازه هایش را در ده روز دیگر از دست  می دهد ارباب سول دستور ملاقات روسا میدهد ولی هیچکدام از آنها به این ملاقات نمی آیند.میون ناراحت از نبود گونگ بوک شب هنگاه قدم میزند که لحظه ای متوجه ورود شخصی میشود وبعد از لحظاتی همه چیز مشخص میشود گونگ بوک بازگشته است


 گونگ بوک قضیه را توضیح میدهد و سپس به ارباب سول میگوید که کسی نباید بفهمد او زنده است تا گونگ بوک بفهمد چه کسی پشت این قضیه بوده است.آنها به کمک رییس موچانگ به دنبال این میگردند که تیرهایی که در کاروان آنها گذاشته شده بود از کجا خریداری شده بود.آنها درباره سربازانی که آنها را گشتند صحبتی میکنند و درباره مهمانخانه ای که به ارباب لی تعلق دارد اما شب هنگاه وقتی میون و گونگ بوک صحبت میکنند سونجانگ وارد میشود وبعد از مدتی قضیه عروسی جانگ هوا ویوم مون را که بزودی صورت میگیرد را به او میگوید

گونگ بوک با نقابی به منزل بانو جمی میرود ولی طی درگیری با افسر محافظان فرار میکند و آنها میفهمند گونگ بوک زنده است افسر خیانتکار گروه ارباب سول قضیه مشکوک شدن آنها را به افسر محافظان بانو جمی میگوید.بانو جمی به یوم مون میگوید که گونگ بوک زنده است بنابر این ذهن یوم مون متوجه سربازانی میشود که به آنها رشوه داده بود.یوم مون وگونگ بوک هر دو با افرادشان مخفیانه برای دستیابی به این سربازان میروند یوم مون اکثر این سربازان را با افرادش میکشد ولی یکی از سربازان به چنگ گونگ بوک می افتد در حالیکه بانو جمی درباره معاملات قاچاق ارباب لی واینکه گروهش از او بالاتر قرار بگیرد صحبت میکند گونگ بوک به دنبال تحقیقی از بازار میگذرد که سون جانگ به جانگ هوا خبر میدهد ا وزنده است و بعد آهنگ عاشقانه این  لحظات...


 نوشته شده توسط زانیار در دوشنبه 86/10/17 و ساعت 4:32 عصر | نظرات شما درباره این مطلب()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خلاصه قسمت ششم افسانه جومونگ
عکس هاجین بازیگرامپراطوردریا
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا